وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ ۚ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا ۚ وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا
انصاریان
و [ای پیامبر!] هیچ چیز، ما را از فرستادن معجزات [که همواره مشرکان و کافران خواهانِ آنند] باز نداشت جز اینکه پیشینیان، آن معجزات را تکذیب کردند [و به این سبب نابود شدند؛ واینان هم اگر به سویشان آید، تکذیب می کنند ونابود می شوند.] و به قوم ثمود [ازلابلای سنگ های کوه] ناقه دادیم که معجزه ای روشن بود، ولی به آن ستم کردند [و او را از پا درآوردند وبه عذاب مبتلا شدند] و ما معجزات را جز برای هشدار دادن به مردم نمی فرستیم.
آیتی
ما را از نزول معجزات باز نداشت، مگر اينكه پيشينيان تكذيبش مىكردند. به قوم ثمود به عنوان معجزهاى روشنگر مادهشتر را داديم. بر آن ستم كردند. و ما اين معجزات را جز براى ترسانيدن نمىفرستيم.
بهرام پور
و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات [درخواستى مشركان] باز نداشت جز اين كه پيشينيان، آن را دروغ پنداشتند و ما به قوم ثمود آن ماده شتر را به عنوان يك حجت روشن داديم ولى به آن ستم كردند، و ما معجزهها را صرفا براى بيم دادن مىفرستيم
فولادوند
و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان، آنها را به دروغ گرفتند، و به ثمود مادهشتر داديم كه [پديدهاى] روشنگر بود، و[لى] به آن ستم كردند، و ما معجزهها را جز براى بيمدادن [مردم] نمىفرستيم.
الهی قمشهای
و ما را از فرستادن آیات و معجزات (دلخواه آنان) جز تکذیب پیشینیان چیزی مانع نبود، و به ثمود (قوم صالح) آن ناقه را که آیتی روشن بود (و همه مشاهده کردند) بدادیم، اما درباره آن ظلم کردند (و ناقه را پی نمودند)، و ما معجزات و آیات را جز برای آنکه (مردم از خدا) بترسند (و هدایت شوند) نمیفرستیم.
خرمدل
(قریشیان میخواهند، کوه صفا را طلا کنی، و کوههای پیرامون ایشان را از میان برداری و غیره). چیزی ما را از انجام این معجزات (مادی پیشنهادی) باز نمیدارد، مگر این که (ما قبلاً چنین معجزاتی را بر دست پیغمبران پیشین انجام دادهایم، و) گذشتگان آنها را (پس از مشاهده) تکذیب کردهاند. (سنّت ما هم بر این رفته است که پس از نمودن معجزات مادی، در صورت عدم پذیرش پیشنهادکنندگان، آنان را هلاک سازیم. از جمله) ما برای قوم ثمود شتر (از سنگ به در آوردیم و) به سویشان گسیل داشتیم که (معجزهی هویدا و شکّزدا و) روشنگری بود. امّا آنان نسبت بدان کفر ورزیدند (و آن را از جانب خدا ندیدند و کُشتند. اصولاً برنامهی ما این نیست که هر کسی معجزهای پیشنهاد کند پیغمبر وقت تسلیم او گردد) و ما معجزات را جز برای بیم دادن (مردم و اتمام حجّت) اجرا نمیسازیم.
خرمشاهی
و چیزی ما را از فرستادن معجزات باز نداشت مگر [همین امر] که پیشینیان آن را تکذیب کردند، و به ثمود ماده شتری که نشانهای روشنگر بود، بخشیدیم، ولی در حق آن ستم کردند و ما [این گونه] معجزات را جز برای بیم دادن نمیفرستیم
مکارم شیرازی
هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات (درخواستی بهانهجویان) را بفرستیم جز اینکه پیشینیان (که همین درخواستها را داشتند، و با ایشان هماهنگ بودند)، آن را تکذیب کردند؛ (از جمله،) ما به (قوم) ثمود، ناقه دادیم؛ (معجزهای) که روشنگر بود؛ اما بر آن ستم کردند (و ناقه را کشتند). ما معجزات را فقط برای بیم دادن (و اتمام حجت) میفرستیم.
معزی
و بازنداشت ما را از آنکه فرستیم آیتها را جز آنکه تکذیب کردند بدانها پیشینیان و دادیم به ثمود اشتر را بینا پس ستم کردند بدان و نمیفرستیم آیتها را جز ترساندن را
مجتبوی
و ما را از فرستادن نشانهها- معجزات دلخواهشان- باز نداشت مگر اينكه پيشينيان آن را دروغ انگاشتند، و به ثمود- قوم صالح- آن مادهشتر را حجت روشن داديم، پس به آن ستم كردند- آن را كشتند-. و ما نشانهها را جز براى بيمكردن نمىفرستيم.
صادقی تهرانی
و (چیزی) ما را از اینکه (خاتم پیامبران را) با نشانهها (ی بصری) بفرستیم باز نداشت، جز اینکه پیشینیان، با آنها (همان) نشانهها را تکذیب کردند. و به ثمود ماده شتر دادیم، در حالیکه (نشانهای) بینا کننده بود. پس به آن ستم کردند. و ما (پیامبران را) با (آن) نشانهها جز برای ترساندن (مردمان) نمیفرستیم.