وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ ۚ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ
انصاریان
و چون به او گویند: از خدا پروا کن، غرور و سرسختی و تعصّب و لجاجت، او را به گناه وا می دارد؛ پس دوزخ او را بس است، و یقیناً بد جایگاهی است.
آیتی
و چون به او گويند كه از خدا بترس، خودخواهىاش او را به گناه كشاند. جهنم، آن آرامگاه بد، او را بس باشد.
بهرام پور
و چون به او گفته شود: از خدا پروا كن! نخوت او را به گناه كشاند، پس جهنّم او را بس است و چه بد بسترى است
فولادوند
و چون به او گفته شود: «از خدا پروا كن» نخوت، وى را به گناه كشاند. پس جهنم براى او بس است، و چه بد بسترى است.
الهی قمشهای
و چون او را (به نصیحت) گویند: از خدا بترس، خود پسندی او را به بدکاری برانگیزد (و پند نشنود). جهنّم او را کفایت کند که آرامگاه بدی است.
خرمدل
و هنگامی که بدو گفته میشود: از خدا بترس (و اقوال و افعال برابر دار و به جای افساد اصلاح کن)، عظمت (و نخوت، سراپای) او را فرا میگیرد و (غرور) گناه (او را به بزهکاری وادار) میکند. پس دوزخ او را بسنده است و چه بد جایگاهی است.
خرمشاهی
و چون به او گفته شد از خداوند پروا کن، خود بزرگبینی او را به گنهکاری کشاند، جهنم سزای او بس است و چه بد آرامگاهی است
مکارم شیرازی
و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر میشود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه میکشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است!
معزی
و هرگاه بدو گفته شود بترس از خدا بگیردش تکبر به گناه بس است وی را دوزخ و چه زشت است آرامشگاه
مجتبوی
و چون به او گويند: از خداى بترس، بزرگمنشى او را به گناه وادارد- يا عزت ظاهرى كه با گناه به دست آورده او را مىگيرد-. دوزخ او را بس است و هر آينه بد بسترى است.
صادقی تهرانی
و هنگامی که به او گفته شود: «از خدا پروا کن»، نخوت، وی را به گناه - تأخیرکنندهی خیر - میکشاند. پس جهنّم برای او بس است، و (این) همواره چه بد آرامگاهی است.