مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ
انصاریان
[همان که به شدت] مانع خیر و تجاوزکار [از حدود خدا] و تردید کننده در حقایق [و تردید انداز در دل های مردم بود.]
آیتی
آن كه از بخشش امساك ورزيد و تجاوزكار بود و شك مى‌آورد،
بهرام پور
منع كننده‌ى خير و متجاوز شكّاك را
فولادوند
[هر] بازدارنده از خيرى، [هر] متجاوز شكاكى
الهی قمشه‌ای
همان کافری که از هر کار خیر مانع می‌گشت و (به حق خدا و خلق) ستم می‌کرد و (در کار خدا و قیامت) به شک و ریب بود.
خرمدل
آن کسی را که سخت از انجام کارهای نیک دست بازداشته (و دیگران را) نیز از انجام خوبیها بازداشته است، و متجاوز (از حدود احکام الهی) و متعدّی (به حقوق دیگران) بوده است، و (در دین خود) شکّ داشته است و (دیگران را نیز راجع به دین) به شکّ انداخته است و بدبین کرده است.
خرمشاهی
[همان که‌] بازدارنده خیر و تجاوزکار شکاک است‌
مکارم شیرازی
آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است (حتی دیگران را به تردید می افکند)؛
معزی
فراوان بازدارنده از خوبی تجاوزگری شکّ‌آور
مجتبوی
هر بازدارنده از نيكى [و] تجاوزگر شك‌دار را
صادقی تهرانی
«(که) بسی باز دارنده‌ی از هر خیری (بوده) است و (هر) متجاوزِ شک مستند آورنده‌ای را نیز.»
: