قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَٰكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ
انصاریان
همنشینش [از میان شیطان ها] می گوید: پروردگارا! من او را به سرکشی و طغیان وا نداشتم، او خودش [به میل خود] در گمراهی دور و درازی بود. ….
آیتی
همنشين او گويد: اى پروردگار ما، من او را به سركشى وادار نكردم، بلكه او خود سخت در گمراهى بود.
بهرام پور
[شيطان] همدم وى گويد: [اى] پروردگار ما! من او را به سركشى وانداشتم، ليكن او خود در ضلالتى دور بود
فولادوند
[شيطان] همدمش مىگويد: «پروردگار ما، من او را به عصيان وانداشتم، ليكن [خودش] در گمراهى دور و درازى بود.»
الهی قمشهای
آن گاه قرین او (شیطان) گوید: بار الها، من او را به طغیان و عصیان نکشیدم بلکه او خود در ضلالت دور (از اطاعت و سعادت) افتاد.
خرمدل
(شیطانی که در دنیا پیوسته) همدم او (بوده است) میگوید: پروردگارا! من او را به طغیان و سرکشی (از فرمان یزدان) وا نداشتهام، بلکه او خود در گمراهی ژرف (و دور از ساحل نجاتی) بوده است.
خرمشاهی
همنشین او گوید پروردگارا من او را طغیانگر نساختهام، ولی خودش در گمراهی دور و دراز بود
مکارم شیرازی
و همنشینش (از شیاطین) میگوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود!»
معزی
گفت همنشین او پروردگارا من به سرکشیش وانداشتم لیکن بود او در گمراهی دور
مجتبوی
[شيطان] همنشين او گويد: پروردگارا، من او را به سركشى و نافرمانى وانداشتم و ليكن او خود در گمراهى دورى بود.
صادقی تهرانی
همدمش [:شیطان] گفت: «پروردگارمان! من او را به طغیان وا نداشتم، ولی (خودش) در گمراهی دور و درازی بوده است.»