وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ ۖ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ ۚ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ
انصاریان
چون آنان را ببینی جسم و ظاهرشان [از آراستگی و وقار] تو را به شگفت آورد، و اگر سخن گویند [به علت شیرینی و جذابیّت کلام] به سخنانشان گوش فرا می دهی [اما از پوچی باطن، سبک مغزی و دورویی] گویی چوب های خشکی هستند که به دیواری تکیه دارند [و در حقیقت اجسادی بی روح اند که در هیچ برنامه ای اطمینانی به آنان نیست، از شدت بزدلی] هر فریادی را به زیان خود می پندارند. اینان دشمن واقعی اند؛ از آنان بپرهیز؛ خدا آنان را بکشد؛ چگونه [با دیدن این همه دلایل روشن، از حق به باطل] منحرف می شوند.
آیتی
چون آنها را ببينى تو را از ظاهرشان خوش مى‌آيد، و چون سخن بگويند به سخنشان گوش مى‌دهى. گويى چوبهايى هستند به ديوار تكيه داده. هر آوازى را بر زيان خود مى‌پندارند. ايشان دشمنانند. از آنها حذر كن. خدايشان بكشد. به كجا منحرف مى‌شوند؟
بهرام پور
و وقتى آنها را ببينى، [گيرايى‌] ظاهرشان تو را به شگفت مى‌آورد و اگر سخن گويند به گفتارشان گوش فرا مى‌دهى، گويى آنها چوب‌هاى خشكى هستند كه [به ديوارى‌] تكيه داده شده‌اند [و ريشه ندارند] هر فريادى را بر ضد خويش مى‌پندارند. آنها دشمنند، پس از ايشان بر حذ
فولادوند
و چون آنان را ببينى، هيكلهايشان تو را به تعجب وا مى‌دارد، و چون سخن گويند به گفتارشان گوش فرا مى‌دهى گويى آنان شمعك‌هايى پشت بر ديوارند [كه پوك شده و درخور اعتماد نيستند]: هر فريادى را به زيان خويش مى‌پندارند. خودشان دشمنند؛ از آنان بپرهيز؛ خدا بكشدشان؛ تا كجا [از حقيقت‌] انحراف يافته‌اند.
الهی قمشه‌ای
تو چون آن منافقان را مشاهده کنی ظاهر و وجود جسمانی آنها (به آراستگی فریبنده) تو را به شگفت آرد و اگر سخن گویند (بس خوش‌گفتار و چرب زبانند) به سخن‌هاشان گوش فرا خواهی داد (ولی از باطن و درون) گویی که چوبی خشک تکیه کرده بر دیوارند (و هیچ عقل و ایمان و معرفت ندارند. و چون در باطن نادرست و بداندیشند) هر صدایی بشنوند بر زیان خویش پندارند. دشمنان به حقیقت اینان هستند، از ایشان بر حذر باش، خدایشان بکشد، (از حق) به کجا بازگردانیده می‌شوند؟
خرمدل
هنگامی که ایشان را می‌بینی، پیکر، و سیمایشان تو را می‌گیرد و به شگفت می‌آورد (و به خود می‌گوئی: چه انسانهای باوقار و برازنده‌ای!) و هنگامی که به سخن درمی‌آیند (به علّت حلاوت کلامشان) به سخنانشان گوش فرا می‌دهی. (با وجود این جذبه‌ی سیما و گیرائی گفتار) آنان انگار تخته‌هائی هستند که (بر دیوار) تکیه داده شده باشند (بی‌جان و بی‌ایمان، هیکلهای توخالی، درونهای بی‌نور و صفا، نقشهائی بر در و دیوارها). هر فریادی را بر ضدّ خود می‌پندارند و هر آوازی را به زیان خویش! آنان دشمنان بشمارند و از ایشان برحذر باش. خدایشان بکُشاد! چگونه (از حق) برگردانده می‌شوند (و منحرف می‌گردند؟!).
خرمشاهی
و چون ایشان را بنگری، بدنهای ایشان تو را به شگفت‌آورد، و چون سخن گویند به سخنانشان گوش دهی، گویی همانند الوارهای تکیه داده بر دیوارند، و هر بانگی را بر ضد خویش می‌انگارند، آنان دشمن‌اند، از آنان بر حذر باش، خداوند لعنتشان کند، چگونه بیراهه می‌روند؟
مکارم شیرازی
هنگامی که آنها را می‌بینی، جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو می‌برد؛ و اگر سخن بگویند، به سخنانشان گوش فرا می‌دهی؛ اما گویی چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شده‌اند! هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود می‌پندارند؛ آنها دشمنان واقعی تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف می‌شوند؟!
معزی
و هر گاه ببینیشان شگفت آردت کالبدهای آنان و اگر سخن گویند گوش دهی به گفتار ایشان گوئیا آنانند چوبهای تکیه داده شده پندارند هر فریادی را بر ایشان ایشانند دشمن پس بترسشان بکشدشان خدا کجا به دروغ رانده شوند
مجتبوی
و چون آنان را ببينى پيكرهاشان تو را به شگفت آرد، و اگر سخن گويند گفتارشان را بشنوى- از بس چرب‌زبانند-، [و حال آنكه‌] گويى چوبهايى‌اند به ديوار تكيه نهاده- بى‌ايمان و مردگانى بى‌روح‌اند-. هر بانگى را بر [زيان و هلاك‌] خود پندارند. اينان دشمن‌اند پس از آنها بر حذر باش. خدا بكشدشان- يا لعنت بر آنها باد- به كجا و چگونه [از حق‌] گردانيده مى‌شوند؟!
صادقی تهرانی
و چون آنان را ببینی، هیکل‌هایشان تو را به شگفتی در می‌آورد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا می‌‌داری‌. ایشان دشمن (حق)اند. پس از آنان بپرهیز. خدا با آنان کشتار کرده (که) به گزاف (از حق منحرف و کنده و) افکنده می‌شوند.
: