وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ ۚ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا ۘ اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ
انصاریان
و قوم موسی پس از [رفتن] او [به میعادگاه پروردگار]، از زیورهای خود مجسمه گوساله ای ساختند که صدای گاو داشت! آیا نمی دیدند که آن مجسمه با آنان سخن نمی گوید و آنان را به راهی هدایت نمی کند؟! [ولی با روشن بودن این حقیقت که مجسمه ای بیش نیست و هیچ کاری از دستش بر نمی آید] آن را [به عنوان معبودی برای پرستش] گرفتند و [در صورتی که در این انتخاب] از ستمکاران بودند.
آیتی
قوم موسى بعد از او از زيورهايشان تنديس گوسالهاى ساختند كه بانگ مىكرد. آيا نمىبينند كه آن گوساله با آنها سخن نمىگويد و ايشان را به هيچ راهى هدايت نمىكند؟ آن را به خدايى گرفتند و بر خود ستم كردند.
بهرام پور
و قوم موسى در غياب او از زيورهاى خود تنديس گوسالهاى ساختند كه صداى گاو داشت. مگر نمىديدند كه با آنها سخن نمىگويد و به راهى هدايتشان نمىكند؟ آن را [معبود] گرفتند در حالى كه ستمكار بودند
فولادوند
و قوم موسى پس از [عزيمت] او، از زيورهاى خود مجسمه گوسالهاى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت. آيا نديدند كه آن [گوساله] با ايشان سخن نمىگويد و راهى بدانها نمىنمايد؟ آن را [به پرستش ]گرفتند و ستمكار بودند.
الهی قمشهای
و قوم موسی بعد از او (یعنی بعد از رفتن او به طور برای وعده حق) مجسمه گوسالهای که صدایی و خواری داشت از طلا و زیورهای خود ساخته و پرستیدند. آیا ندیدند که آن مجسمه بیروح با آنها سخنی نمیگوید و آنها را به راهی هدایت نمیکند؟ (آری دیدند و از جهل و عناد باز) پی آن گوساله گرفتند و مردمی ستمکار بودند.
خرمدل
بعد از (رفتن) موسی (به کوه طور برای مناجات رب غفور)، قوم او از زیورهایشان گوسالهای ساختند و آن را معبود خود گرفتند که پیکر (بیجانی) بود و (تنها با مهارتی که سامری در آن به کار گرفته بود) صدای گاو داشت. مگر نمیدیدند که چنین پیکر گوسالهگونهای با آنان سخن نمیگوید و به راهی ایشان را راهنمائی نمیکند. (به هر حال، اندیشهی گاوپرستی پیشین و بتپرستی پسین ایشان گُل کرد و غیبت موسی را غنیمت شمردند و) گوساله را به خدائی گرفتند و (به خود) ستم کردند.
خرمشاهی
و قوم موسی در غیاب او از آرایههایشان پیکر گوسالهای ساختند و پرداختند که بانگی داشت، آیا نمیدیدند که با آنان سخن نمیگوید و راهی به ایشان نمینمایاند؟ آن را به پرستش گرفتند و مشرک شدند
مکارم شیرازی
قوم موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهای خود گوسالهای ساختند؛ جسد بیجانی که صدای گوساله داشت! آیا آنها نمیدیدند که با آنان سخن نمیگوید، و به راه (راست) هدایتشان نمیکند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند!
معزی
و برگرفتند قوم موسی پس از او از زیور خود گوسالهای را کالبدی که او راست بانگی آیا ندیدند که سخن نگوید با ایشان و نه رهبریشان کند به راهی برگرفتندش و بودند ستمگران
مجتبوی
و قوم موسى از پس [رفتن] او [به طور] از زيورهاشان پيكر بىجان گوسالهاى بر گرفتند- ساختند و پرستيدند- كه بانگى داشت. آيا نديدند كه آن [گوساله] با آنها سخن نمىگويد و بديشان راهى نمىنمايد؟ آن را [به خدايى] گرفتند در حالى كه ستمكار بودند- زيرا مىدانستند كه آن خدا نيست.
صادقی تهرانی
قوم موسی پس از (رهسپار شدن) او (به میعادگاهش) از زیورهای خود مجسمهی گوسالهای برای خود برگرفتند که (صدایی) همچون صدای گوساله داشت. آیا ندیدند که آن مجمسمه(ی گوساله) هرگز با ایشان سخن نمیگوید و راهی راهوار به آنها نمینماید؟ آن را (به پرستش) گرفتند حال آنکه ستمکار بودهاند.