إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا
انصاریان
زمانی که بدبخت ترینشان به پا خاست.
آیتی
آنگاه كه شقى ترينشان برخاست.
بهرام پور
آنگاه كه شقى‌ترين آنها به پاخاست
فولادوند
آنگاه كه شقى‌ترينشان بر[پا] خاست.
الهی قمشه‌ای
هنگامی که شقی‌ترینشان (قدار بن سالف) بر انگیخته شد (تا ناقه صالح را پی کند).
خرمدل
آن گاه که بدبخت‌ترین ایشان برخاست و رفت (تا شتر را پَی بکند. دیگران هم جلو او را نگرفتند، و لذا همچون او بزهکار شدند).
خرمشاهی
آنگاه که شقاوت‌پیشه‌ترینشان برپا خاست‌
مکارم شیرازی
آنگاه که شقی‌ترین آنها بپاخاست،
معزی
گاهی که برانگیخت بدنهادتر (یا تیربخت‌ترش)
مجتبوی
آنگاه كه بدبخت‌ترينشان انگيخته شد و برخاست.
صادقی تهرانی
چون شقی‌ترینشان برانگیخته شد.
: