وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا
انصاریان
و خدا از سرانجام آن کار [که نابودی ستمکاران است] پروایی ندارد.
آیتی
و او از سرانجام آن بيمناك نشد.
بهرام پور
و از عاقبت آن باكى نمى‌داشت
فولادوند
و از پيامد كار خويش، بيمى به خود راه نداد.
الهی قمشه‌ای
و هیچ باک از هلاک آنها نمی‌داشت (یا آنها هیچ از عاقبت بدگناه خود نمی‌ترسیدند).
خرمدل
و خدا از عاقبت کارشان نمی‌ترسد.
خرمشاهی
و از عاقبت کارش نترسد
مکارم شیرازی
و او هرگز از فرجام این کار [= مجازات ستمگران‌] بیم ندارد!
معزی
و نهراسد از فرجامش‌
مجتبوی
و از سرانجام آن بيم نمى‌داشت.
صادقی تهرانی
و از پی‌آمد کار خویش، بیمی نمی‌دارد.
: