إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ
انصاریان
آن آتش بر آنان سربسته است [که هیچ راه گریزی از آن ندارند؛]
آیتی
و از هر سو در ميانشان گرفته است،
بهرام پور
اين آتش بر آنها سرپوش است [و راه گريز ندارد]
فولادوند
آنان را در ميان فرامىگيرد.
الهی قمشهای
آتشی که بر آنها از هر سو سخت احاطه کرده و راه گریزی ندارند.
خرمدل
آن آتشی ایشان را در بر میگیرد که سرپوشیده و دربسته است.
خرمشاهی
بر ایشان لایه لایه فرو افتد
مکارم شیرازی
این آتش بر آنها فروبسته شده،
معزی
همانا آن است بر ایشان افروخته (یا پوشیده)
مجتبوی
همانا آن آتش بر آنها فروبسته شده است- درهاى آن را بستهاند و گريزى از آن نيست-
صادقی تهرانی
(آتشی) که همواره بر (سروسامان)شان حلقهوار فراگیر است.