وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا
انصاریان
و چیزی مردم را زمانی که هدایت به سویشان آمد از ایمان آوردن باز نداشت، جز اینکه گفتند: آیا خدا بشری را به پیامبری برانگیخته است؟
آیتی
هيچ چيز مردم را از ايمان آوردن آنگاه كه هدايتشان مىكردند، باز نداشت مگر اينكه مىگفتند: آيا خدا انسانى را به رسالت مىفرستد؟
بهرام پور
و مانع ايمان آوردن مردم- هنگامى كه هدايت سويشان آمد- جز اين نبود كه گفتند: آيا خداوند بشرى را به رسالت مبعوث كرده است؟
فولادوند
و [چيزى] مردم را از ايمان آوردن باز نداشت، آنگاه كه هدايت برايشان آمد، جز اينكه گفتند: «آيا خدا بشرى را به سِمَت رسول مبعوث كرده است؟»
الهی قمشهای
و مردم را چیزی از (هدایت و) ایمان بازنداشت وقتی که هدایت (قرآن) بر آنان آمد جز این (خیال باطل) که گفتند: آیا خدا بشری را به رسالت فرستاده است؟
خرمدل
تنها چیزی که مانع ایمان آوردن مردمان بعد از نزول هدایت (وحی آسمانی) برای ایشان شد، این است که میگویند: آیا خداوند انسانی را به عنوان پیغمبر فرستاده است؟! (فرشتگان افلاکی سزاوار این مقام بزرگ رسالتند؛ نه انسانهای خاکی).
خرمشاهی
و مردمان را به هنگامی که هدایت به سویشان آمد، چیزی از ایمان آوردن باز نداشت مگر اینکه گفتند آیا خداوند بشری را به پیامبری فرستاده است
مکارم شیرازی
تنها چیزی که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود (که از روی نادانی و بیخبری) گفتند: «آیا خداوند بشری را بعنوان رسول فرستاده است؟!»
معزی
و بازنداشت مردم را از آنکه ایمان آرند گاهی که بیامدشان رهبری جز آنکه گفتند آیا برانگیخته است خدا بشری را پیمبر
مجتبوی
و چيزى مردم را، آنگاه كه هدايت بديشان آمد، از ايمان آوردن باز نداشت مگر اينكه گفتند: آيا خدا آدميى را به پيامبرى برانگيخته است؟
صادقی تهرانی
و (چیزی) مردم را از اینکه ایمان آورند باز نداشت، - چون هدایت برایشان آمد - جز اینکه گفتند: «آیا خدا بشری را به پیامبری برانگیخته است؟»