إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَٰذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ
انصاریان
[یاد کن] زمانی را که به پدرش و قومش گفت: این مجسمه هایی که شما ملازم پرستش آنها شده اید، چیست؟
آیتی
آنگاه كه به پدرش و قومش گفت: اين تنديسها كه به پرستش آنها دل نهادهايد چيستند؟
بهرام پور
آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت: اين مجسمههايى كه شما به پرستش آنها معتكفيد چيستند
فولادوند
آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت: «اين مجسمههايى كه شما ملازم آنها شدهايد چيستند؟»
الهی قمشهای
هنگامی که با پدرش (یعنی عمویش) و با قومش گفت: این مجسمههای بیروح و بتهای بیاثر چیست که شما به خدایی میپرستید و بر آن عمری متوقف شدهاید؟
خرمدل
آن گاه که به پدرش و قوم خود گفت: این مجسّمههائی که شما دائماً به عبادتشان مشغولید چیستند (و چه ارزشی دارند؟ چرا باید چیزهائی را بپرستید که خودتان آنها را ساخته و پرداخته کردهاید؟!).
خرمشاهی
چنین بود که به پدرش و قومش گفت این تندیسها چیست که شما در خدمتشان معتکفاید
مکارم شیرازی
آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمههای بیروح چیست که شما همواره آنها را پرستش میکنید؟!»
معزی
هنگامی که گفت به پدر خود و قوم خود چیست این پیکرهایی که شمائید بر آنها گردآمدگان
مجتبوی
آنگاه كه به پدرش و قومش گفت: اين تنديسها چيست كه بدانها روى آورده و به پرستش آنها ايستادهايد؟
صادقی تهرانی
چون که به پدرش و قومش گفت: «این مجسمههایی که شما با تعظیم دل داده و ملازم آنها شدهاید چیستند؟»