تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ
انصاریان
در حالی که لرزاننده دیگری از پی آن در آید.
آیتی
و نفخه دوم از پس آن بيايد،
بهرام پور
و در پى آن لرزه‌اى [ديگر] رخ دهد
فولادوند
و از پى آن لرزه‌اى [دگر] افتد،
الهی قمشه‌ای
و لرزاننده دیگر (یعنی نفخه صور دیگر) از پی آن در آید.
خرمدل
سپس (نفخه‌ی دوم، در صور دمیده می‌شود و زلزله‌ی نخستین) زلزله‌ی دیگری به دنبال خواهد داشت (که مردگان زنده می‌گردند و رستاخیز و قیامت آغاز می‌شود، و جهان ابدی آغاز می‌گردد).
خرمشاهی
و پیایند در پی آن آید
مکارم شیرازی
و بدنبال آن، حادثه دومین [= صیحه عظیم محشر] رخ می‌دهد،
معزی
از پیش آید پی درآینده‌
مجتبوی
در حالى كه لرزاننده ديگرى در پى آن در آيد- دميدن دوم كه برانگيختن با آن است-.
صادقی تهرانی
(و) از پی آن (لرزه‌‌ی دیگری) در ردیف(اش) آید.
: