أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ
انصاریان
دیدگانشان [از ترس و هول قیامت] فرو افتاده است.
آیتی
و نشان خشوع در ديدگان نمايان.
بهرام پور
ديدگانشان هراسناك و فرو شكسته است
فولادوند
ديدگان آنها فرو افتاده.
الهی قمشه‌ای
که (از ترس) چشمها به زیر افکنند.
خرمدل
و چشمانشان فرو افتاده و فروخفته می‌گردد.
خرمشاهی
دیدگان ایشان فروشده‌
مکارم شیرازی
و چشمهای آنان از شدّت ترس فروافتاده است!
معزی
دیدگان آنها است سرافکنده‌
مجتبوی
ديدگانشان فروخفته است- از ترس-.
صادقی تهرانی
دیدگانشان فرو افتاده‌اند.
: